چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۷
روایتی از یک سفر کوتاه؛ اما پُر از حرارت و جاذبه

حوزه/ راه درازی را در پیش داشتیم؛ ولی فکرش را نمی کردیم به این سختی بگذرد. ساعت دو بعدازظهر بود که به نجف رسیدیم؛ هوا بسیار گرم و جاده بسیار شلوغ بود. بالاخره رسیدیم و خود را به صحن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حرم أمیرالمؤمنین (علیه السلام) رساندیم.

خبرگزاری حوزه | برگه گذر موقت هم برای خود داستانی شده بود؛ سفری که قرار بود یکشنبه انجام شود، به سه شنبه موکول شد و در آخر هم ساعت ۱۰:۳۰ صبح چهارشنبه، شانزدهم شهریور بود که به دستمان رسید و راهی جاده شدیم تا خود را به سیل عاشقان سیدالشهدا (علیه السلام) برسانیم.

شلوغی جاده محسوس بود و خود را برای حضور در جمعیتی متراکم تر از سال های قبل آماده می کردیم.

راه ۹ ساعته، ۱۶ ساعت به طول انجامید؛ اما می ارزید؛ دلیل ارزیدن این سختی را کسانی که مشرف به پیاده روی اربعین و زیارت قبر معصومین (علیهم السلام) عراق در ایام اربعین شده اند، خوب درک می کنند.

ساعت پنج صبح روز پنج شنبه ۱۷ شهریور توانستیم از مرز مهران رد شویم و خود را به ماشین های نجف برسانیم. کرایه ها تقریبا هیچ تغییری نکرده بود و همچون سال های قبل بود. رانندگان هم همان رانندگان بودند؛ با سرعتی بالا و دست اندازهایی که مهمان مسافران بود.

راه درازی را در پیش داشتیم؛ ولی فکرش را نمی کردیم به این سختی بگذرد. ساعت دو بعدازظهر بود که به نجف رسیدیم؛ هوا بسیار گرم و جاده بسیار شلوغ بود. بالاخره رسیدیم و خود را به صحن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حرم أمیرالمؤمنین (علیه السلام) رساندیم.

با ورود به این صحن برای اسکان، ناامید از پیدا کردن جا برای استراحت در آن ازدحام جمعیت، بالاخره توانستیم جای کوچکی را برای نشستن و استراحت پیدا کنیم.

خدا به بانیان بنای این صحن، خیر دهد که توانستند فضای مناسب و خنکی را برای زائران فراهم آوردند؛ البته صحن پر از جمعیت بود؛ ولی اگر نبود چنین صحنی، نمی دانم این همه زائر چگونه باید اسکان داده می شدند.

خدا کمک کرد و با تفضل حضرت امیر (علیه السلام) یک روز و نصف توانستیم در نجف اشرف بمانیم و از آن فضای معنوی استفاده کنیم.

ساعت ۱۸ روز جمعه هجدهم شهریور با همراهان قرار گذاشتیم پیاده روی خود را به سمت کربلا آغاز کنیم و به سیل عظیم پیاده روی اربعین بپیوندیم.

پیاده روی آغاز شد؛ همه ساله این صحنه ها را دیده بودیم؛ اما امسال را پرشورتر از سال های قبل دیدم؛ واقعا عراقی ها از جان، مال و خانواده خود برای زائران سیدالشهدا (علیه السلام) مایه گذاشته بودند. به نظرم حتی اگر دو برابر جمعیتی که از ایران برای اربعین رفته بودند هم می رفتند، چیزی کم نبود و هیچ زحمتی بابت اسکان و غذا برای زائران پیش نمی آمد.

از بچه های کوچک گرفته تا پیرمردان سالخورده، خالصانه هرچه داشتند، تقدیم زائران می کردند و منت زائران را می کشیدند تا مهمان سفره آنان شوند.

در این سفر، نظم و بهداشت را یک قدم بهتر از سال های قبل دیدم؛ البته همچنان مشکلات وجود دارد؛ اما به نظرم یک قدم نسبت به سال های قبل، پیشرفت داشت.

به کربلا رسیدیم؛ مثل همیشه پرشور، پرحرارت، پررونق و مملو از عاشقان حسینی.

وارد حرم أبی عبدالله (علیه السلام) و حضرت عباس (علیه السلام) که می شوی، جذبه این حرم های مطهر، انسان را می گیرد.

لابلای جمعیت توانستم وارد فضای ضریح سید الشهدا (علیه السلام) شوم؛ واقعا یک لحظه احساس کردم مغناطیسی دور این ضریح وجود دارد که باعث شور و حرارت وصف ناشدنی زائران می شود؛ همچون جزر و مد دریا بود و بعضی از زائران را به سمت ضریح می کشاند و برخی دیگر را خارج می کرد؛ واقعا صحنه عجیبی بود و چنین صحنه ای را تجربه نکرده بودم.

البته واقعا هوا در نجف و کربلا گرم بود و همین مسئله زحماتی را برای زائران ایجاد کرده بود؛ اما عاشقان و دلدادگان أباعبدالله الحسین (علیه السلام) با علم به این زحمات، خود را به سرزمین نینوا رسانده بودند و به شوخی به همراهان خود که برای بار اول به اربعین آمده بودند، گفتم: «به شما گفته بودم که حضور در پیاده روی اربعین سخت است و سال بعد نمی آیید» که با واکنش سریع آنان مواجه شدم و گفتند سال بعد هم حتما می آییم.

بحمدالله امسال هم توفیق پیدا کردیم ذره ای از دریای بیکران عاشقان حضرت ارباب باشیم و امیدواریم در یکی از همین سال ها، خبر ظهور حضرت ولی عصر (عج) را در میان جمعیت عاشق سیدالشهدا (علیه السلام) بشنویم و اربعین حسینی با ظهور مهدوی همراه شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha